بزرگترین شیطنت زندگیات چه بوده است؟
شیطنت
زیاد کردهام، تا دلت بخواهد. دارم فکر میکنم که کدام یک از آنها قابلیت
انعکاس داشته باشد!(باخنده) مثلاً در فرودگاه با بازیکنان کل کل میکنم که
روی ریلی که چمدانها و ساکها را تحویل میدهند بنشینیم و وسط چمدانها
بنشینیم و بچرخیم. یک بار هم در هوای سرد زمستان تصمیم گرفتیم در دریا آب
تنی کنم!
آیا تاکنون پیش آمده که از محبوبیت خود کلافه یا خسته شوی؟
کلافه
که نه، ولی خسته شدم. بعضی اوقات دوست دارم تفریحاتی داشته باشم، ولی به
خاطر موقعیت خودم نمیتوانم. بالاخره مردم لطف دارند میخواهند عکس و امضا
بگیرند و درباره والیبال حرف بزنند. ما هم دوست نداریم 24 ساعت درباره
والیبال حرف بزنیم. گاهی میخواهیم با خانواده در مکان عمومی بنشینیم و حرف
والیبال نزنیم. من هیچ گاه به علاقمندان "نه" نمی گویم باید به آنها
احترام متقابل بگذاریم.
به یاد داری برای نخستین بار کی و کجا با شما عکس یادگاری گرفتند؟
فکر
میکنم وقتی با تیم ملی نوجوانان قهرمان آسیا شدیم در فرودگاه تعدادی از
تماشاگران عکس و امضا گرفتند. خیلی حس خوبی داشت. قبلا این موضوع برایم
سابقه نداشت. 16 ساله بودم. احساس بزرگ بودن میکردم. البته الانم خوب است ،
اما شاید چون زیاد شده قدری عادیتر است. چون عادت کردیم که همه ما را
میشناسند، خب برایمان خوشآیند است.
تاکنون چند سفر خارجی داشتهای؟
نمیدانم
خیلی باید بشمارم. شاید حدود 50 سفر خارجی داشته باشم. حدود 30 تا 40 کشور
را دیدهام. خودم شخصا لهستان و روسیه را خیلی دوست داشتم. هم مسابقات
خیلی خوبی آنجا داشتیم و هم سیستم کشور و مردم را در این کشورها میپسندم.